نوری زاد بالاخره احضار شد/ شیرینی ها سرپایم نگه داشته است!
محمد نوری زاد که در دوران زندگی اش یا راه افراط را برگزیده و یا بر سبیل تفریط قدم گذاشته، بالاخره پس از بارها اهانت به دین اسلام، مذهب تشیع، مراجع تقلید، مردم ایران و مسؤولان کشور به دادگاه انقلاب احضار شده است.
نوری زاد که در دوران افراطش فتوا داده بود مراجع تقلید نباید خمس دریافت
کنند و همه باید وجوهات خود را به رهبری بدهند، در دوران تفریط کارش به
جایی رسید که بر پای کودکی که پدر و مادر بهائی دارد بوسه زد و با توهین به
شیعیان گفت: «آرتین؛ یعنی همان پسرک
چهارساله ی بهایی را نشاندم بر یک صندلی، و از جانب همه ی گردنفرازان شیعه،
از او پوزش خواستم و بر پاهای کوچکش بوسه زدم. چشم در چشم او دوختم و با
التماسی آمیخته به درد، از او خواستم که اگر می تواند به روی منِ شیعه آب
دهان بیندازد و به صورتم سیلی بزند.»
کارشناس ثابت شبکه های ماهواره ای که هنوز تفاوت آزادی بیان و توهین و اهانت را نمی داند ماه هاست هرچه خواست توهین کرد و حتی در گفت و گو با بی بی سی فارسی از اهانت به مذهب تشیع و مراجع تقلید هم ابایی نکرد.

آزادی آقای نوری زاد بسیاری از مخاطبان شبکه های ماهواره ای را هم متعجب کرده است؛ چنان که در تماس هایشان با بی بی سی فارسی و صدای آمریکا بارها پرسیدند که "چرا با وجود این ادبیات گفتاری ایشان و انواع اهانت ها همچنان آزاد است؟"
آقای نوریزاد روز شنبه ۲۹ تير، در صفحه فيسبوک خود نوشته است که به دلیل توهین به قرآن، احضاريه دريافت کرده است و باید ظرف سه روز به دادسرا مراجعه کند.
با انتشار این خبر از سوی خود نوری زاد، سایت ها و شبکه های مخالف جمهوری
اسلامی، طبق معمول سنگ تمام گذاشتند و به دفاع از وی پرداختند و وی را
مظلوم خواندند.

بوسه بر پای پسر بچه بهائی
سایت رادیو فردا با اعلام این خبر و بدون اشاره به جعلی و ساختگی بودن
فرقه بهائیت، نوشت: « احضار محمد نوریزاد به دادسرا، همزمان شده با
واکنشهای گسترده به نوشتههای اخير او در دفاع از حقوق شهروندی بهاييان
ايران و انتقاد به آنچه او ظلم ضد انسانی به پيروان اين آيين خوانده است.»
رادیو فردا به این اکتفا نکرد و با تماس تلفنی کوشید بر توهین های نوری
زاد و سخنان غیرقانونی اش سرپوش بگذارد و وی را فردی مظلوم معرفی نماید.
نوری زاد در بخشی از گفت و گویش با رادیو فردا، تلویحا اتهامش در توهین به
قرآن را پذیرفت و گفت: «[در احضاریه] نوشته توهين به "کتاب الله" و عدم
حضور منجر به جلب خواهد شد احتمال میدهم يکی از صحبتها يا نوشتههای من
درباره قرآن، بهانهای شده...هر حال داريم زندگی میکنيم.»

محمد نوری زاد بدون اشاره به سوابق قبلی و فعلی اش مدعی شد که تاکنون عضو
هیچ حزب و گروهی نبوده است؛ اما بلافاصله از این که دوستان سابق اصولگرا و
دوستان کنونی اصلاح طلبش او را یاری و حمایت نمی کنند انتقاد کرد و اظهار
داشت: «...به هر حال از جانب دوستانی که سالها در کنار شما بودند،
چه اصلاحطلبان و چه اصولگرايان، تنها میمانيد. هيچکدام شهامت اينکه
همراهیتان بکنند، در کنارتان بايستند، حتی يک عکس از شما بگيرند، وحشت
دارند، وحشت دارند.
يادم هست در مسجدی، مجلس ختم پدر آقای ميرحسين موسوی بود، يکی از دوستان قديمی خودم را ديدم. من با شوق و با آغوش گشوده به سمت او میرفتم و او با وحشت هی عقبنشينی میکرد. به خاطر اينکه آن اطراف عکاس زياد بود. اين صحنه را هيچوقت فراموش نمیکنم. بله شما وقتی میآييد فراجناحی و از باب ملاک قرار دادن انسانيت، حرکتی را انجام میدهيد و اين حرکت جزو خط قرمزهای حاکميت است و آنهايی هم که اين خط قرمز را بر نمیتابند، شهامت ابراز اين برنتافتن را ندارند، طبيعی است که شما يک جورهايی تنها میمانيد.
ايرادی ندارد ما به هر حال بايد اين منازل را طی کنيم و از اين ورطهها و عرصهها عبور کنيم و تا اين خط قرمزهای بیدليل و نفرتانگيز را پشت سر نگذاريم، نمیتوانيم به يک جامعه درست و منطقی دست پيدا کنيم.»[!]
آقای نوری زاد در ادامه با بیان این که خانواده اش هم از این وضعیت خسته شده اند، افزود: «يک شهدها و شيرينیهايی است که ما را سر پا نگه میدارد.»
البته ایشان درباره این که این شهدها و شیرینی ها چیست، توضیحی نداد. آیا توهین کردن به مردم و مسؤولان یا اهانت به دین و مذهب، شیرین است؟
شاید منظور ایشان از شیرینی، گفت و گوی هر شب و هر روز با رسانه های ماهواره ای و سایت های وابسته به دولت آمریکا و انگلستان است. ممکن هم هست از کف پای پسر بچه ای بهائی، شهد شیرینی چشیده باشند و یا از توهین به میلیون ها شیعه ومسلمان، لذتی به ایشان دست داده باشد.
به هر حال هر چه هست، این شهدها و شیرینی ها آن قدر لذت دارند که فعلا ایشان از آن ها حظی و بهره ای ببرند؛ البته شاید هم آن ها از ایشان.