زلزله ۱۰ ریشتری سال ۸۴/ بزرگترین معضل روحانی در چهارسال آینده

صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و تحلیلگر مسائل سیاسی در گفت‌وگو با دویچه وله به وضعیت سیاسی آینده‌ دکتر احمدی‌نژاد پس از پایان کار دولت او پرداخته است.


صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و تحلیلگر مسائل سیاسی در گفت‌وگو با دویچه وله به وضعیت سیاسی آینده‌ محمود احمدی‌نژاد پس از پایان کار دولت او پرداخته است.

 

زیباکلام می گوید: «احمدی‌نژاد درحالی به بازگشایی خانه سینما و مسائل دموکراتیک علاقه نشان می‌دهد که دیگر کسی او را جدی نمی‌گیرد.»

 

او در بخش دیگری از گفتگوی خود مدعی می شود که اصولگرایان با رئیس جمهور منتخب همکاری نخواهند کرد.

 

چکیده‌ای از اظهارات صادق زیباکلام در این گفت‌وگو را در زیر می‌خوانید:

 

*  ابتدا من باید اعترافی بکنم و آن اعتراف این است که بیشتر وقت‌ها در مورد آقای احمدی‌نژاد حدس و گمانه‌زنی‌هایم به خطا رفته است. من و خیلی‌های دیگر معتقد بودیم که آقای احمدی‌نژاد سر مسئله‌ی آقای رحیم مشایی، برای اینکه تایید صلاحیت ایشان را بگیرد، خیلی قرص و محکم می‌ایستد و نقش خیلی پررنگ‌تری در انتخابات ۲۴ خرداد پیدا خواهد کرد.

ولی با کمال تعجب باید بگویم که حدس و گمانه‌زنی‌هایم به هیچ وجه درست از آب درنیامد. ایشان در مورد رد صلاحیت آقای رحیم مشایی فقط گفته‌اند که به خداوند واگذار می‌کنیم.

 

* در خصوص اینکه آقای احمدی‌نژاد از قطار قدرت به این سادگی‌ها پیاده شوند یا نشوند، احساس دوگانه‌ای دارم. از یکسو احساس می‌کنم حدس من درست است و ایشان همچنان قرص و محکم نشسته و قصد پیاده شدن ندارند و باید به زور ایشان را پیاده کرد و گفت آقا قطار به مقصد رسیده و شما هم به ایستگاه رسیده‌اید و باید پیاده بشوید. گاهی نیز علائم دیگری می‌بینم که نشان می‌دهد که ممکن است حدس من در این مورد و در مورد ایشان غلط از آب درآید و ایشان خیلی راحت از قطار قدرت پیاده شوند.

 

این دفتری که ایشان باز کرده یا گفته می‌شود که باز شده و حالا ایشان تکذیب کرده‌اند و بعد تایید شده و غیره (ایجاد دفتر رئیس جمهور سابق در نهاد ریاست جمهوری)، باز این یک نمونه از این مسائل است. یا سفر ایشان به عراق. درست ۱۰ روز دیگر که ایشان باید دولت را تحویل بدهند، رفته‌اند عراق و در حال مذاکره با مقامات عراقی هستند. به‌هرحال ایشان همه را، یا حداقل من را، در حدس و گمان نگه داشته‌‌اند. اما من بیشتر می‌خواهم بگویم که آقای احمدی‌نژاد به این سادگی‌ها از قطار قدرت پیاده نخواهند شد.

 

 

* علیرغم تعارفاتی که ظرف سه هفته یا یک ماه گذشته صورت گرفته، به‌هیچ‌‌وجه دولت آینده آقای روحانی و شخص ایشان و همکاران‌شان از آن حمایت گسترده، عمیق و همه‌جانبه‌ای برخوردار نخواهند بود که اصولگرایان از آقای احمدی‌نژاد در سال ۸۸ داشتند. تا به اینجا هم آن‌چه از جانب اصولگرایان گفته شده، بیشتر تعارف بوده است. گمان نمی‌کنم در عمل به‌هیچ‌وجه آن حمایت همه‌جانبه‌ای را که اصولگرایان از آقای احمدی‌نژاد داشتند، و همین الان هم حتی دارند، ثلث یا نصف یا یک ربع‌اش را از آقای روحانی به‌عمل آورند و این بزرگترین معضل آقای روحانی ظرف چهارسال آینده خواهد بود.

 

 

* ظرف این هشت سال آقای احمدی‌نژاد چهره‌های بسیار زیادی را در حوزه‌ی دیپلماسی، صنعت، امنیت و در همه‌جا وارد دولت‌ خود کرده است. سئوال اساسی این است که آقای روحانی با این خیل عظیم منصوبین، که در ظرف هشت سال گذشته حکم گرفتند و منصوب شدند، چه باید بکنند؟

وقتی آقای احمدی‌نژاد و اصولگرایان در سال ۸۴ به قدرت رسیدند، یک زلزله ۱۰ ریشتری در ارکان اجرایی نظام به‌وجود آورند و تمامی کسانی را که در زمان آقای هاشمی رفسنجانی و در زمان آقای خاتمی سمتی می‌داشتند، حتی بخشدار و فرماندار و معاون و همه را تکان دادند و کنار گذاشتند و از نظام بیرون ریختند. قلع و قمعی که کردند، حتی بعد از انقلاب هم صورت نگرفته بود. قطعا آقای روحانی نبایستی این گونه رفتار کند، چون در آن صورت دیگر هیچ فرقی بین آقای روحانی و اصولگرایان نیست. آقای روحانی به‌هرحال با دشواری و با سختی حرکت خواهند کرد.

 

 

* در برابر این موضع‌گیری‌های اصلاح‌طلبانه و ترقی‌خواهانه و دموکراسی‌خواهانه‌ای را که آقای احمدی‌نژاد کرده‌اند، سئوال اساسی این است که آیا این‌ها از سر صدق است؟ یعنی آقای احمدی‌نژاد واقعا قلبا آمده‌اند این موضع‌گیری‌ها را در خصوص نشر کتاب، در خصوص خانه سینما، در خصوص دفاع از حقوق مدنی و اجتماعی شهروندان و در خصوص بازدید از زندان اوین و غیره کرده‌اند، یا اینکه نه، برای جلب افکارعمومی دارند این کارها را می‌کنند. نکته‌ای که خیلی مهم است این‌که الان دیگر اهمیتی ندارد که نیت آقای احمدی‌نژاد چه است. شعری هست در فارسی که می‌گوید آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا، بی‌وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا؟

ایشان زمانی این موضع‌گیری‌ها را کردند که مسئولان ایشان، وزیر ارشاد ایشان و آقای شمقدری رئیس سازمان سینمایی ایشان دیگر تره هم برای احمدی‌نژاد خرد نمی‌کنند.

ای‌کاش یک‌صدم این عشق و علاقه‌ای که ایشان امروز دارند از خود برای بازگشایی خانه سینما و برای بسیاری مسائل دموکراتیک و مردمی دیگر نشان می‌دهند، زمانی از حود نشان می‌دادند که وزیر امور خارجه نشسته بود و داشت با رئیس جمهور یک کشور آفریقایی مذاکره می‌کرد و ایشان کله‌پایش کرد. ای‌کاش آقای احمدی‌نژاد در آن مقطع به فکر این جور چیزها افتاده بودند. یعنی در مقاطعی که کمی قدرت داشتند، به فکر این چیزها می‌افتند، نه حالا که دیگر احدی برای ایشان تره هم خرد نمی‌کند.